لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] شخص زرنگ و مکار و حیله گر.
واژه نامه بختیاریکا
دین کَندِه
کُل
دانشنامه آزاد فارسی
دُم بُریده
عنوانی برای اسب های چاپار در دورۀ هخامنشیان. در این دوره دُم اسبان و استرانِ حامل فرامین دولتی را می بریدند تا با چنین نشانۀ مشخصی، کسی مانع حرکت آن ها نشود؛ و نیز به این گمان که اسبِ بریده دُم تیزرفتار شود و سرعتِ بیشتر گیرد. هرودوت و گزنفون از این گونه اسبان یاد کرده اند. اصطلاح دمُ بریده، بعدها، به ترادفِ چالاکی و سخت کوشی به کار رفت و به تدریج معنی آن به حیله گری و حقه بازی تغییر یافت.
عنوانی برای اسب های چاپار در دورۀ هخامنشیان. در این دوره دُم اسبان و استرانِ حامل فرامین دولتی را می بریدند تا با چنین نشانۀ مشخصی، کسی مانع حرکت آن ها نشود؛ و نیز به این گمان که اسبِ بریده دُم تیزرفتار شود و سرعتِ بیشتر گیرد. هرودوت و گزنفون از این گونه اسبان یاد کرده اند. اصطلاح دمُ بریده، بعدها، به ترادفِ چالاکی و سخت کوشی به کار رفت و به تدریج معنی آن به حیله گری و حقه بازی تغییر یافت.
wikijoo: دم_بریده
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
دنبال بریده ؛ ابتر. دم بریده. ( یادداشت مؤلف ) .
کنایه از بچه ی شیطان
مرخم
مکار . . . . حیله گر . . . . . . شیطون . . . . . ابتر . . . .
ابتر
زرنگ و مکار _ صفاتی توأمان برای بچه یا نوجوان
ابترمثلا به معنی کامل نیست وهم معنی های مختلفی هم داره
ابتر