دم برزدن ازگفتار

پیشنهاد کاربران

دم برزدن ازگفتار ؛ لب بستن از سخن. خاموشی گزیدن :
چو از پشت اسبان فرودآمدند
ز گفتار یک بار دم برزدند.
فردوسی.

بپرس