دلیکانلو

لغت نامه دهخدا

دلیکانلو. [ ] ( اِخ ) از ایلات اطراف خلخال آذربایجان است مرکب از چهارصد خانوار، و ییلاق و قشلاق ندارند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 108 ).

دانشنامه آزاد فارسی

دَلیکانْلُو
طایفۀ کردتبار ترک زبان و شیعی مذهب ساکنِ خلخال. این طایفۀ یک جانشین ظاهراً در دورۀ نادرشاه به خلخال کوچیده است. پس از انقلاب مشروطیت ایران تا ۱۳۲۹ق و آشفتگی اوضاع ناشی از تسلط ارتش روسیۀ تزاری بر آذربایجان و حکومت دست نشاندگانی نظیر صمدخان شجاع الدوله در ۱۳۳۰ـ۱۳۳۵ق، حوادثی آفریدند. حسین علی خان سالار السلطان دلیکانلو، از متحدان رحیم خان چلبیانلو بود. او بعدها به ابیش خان رشیدالممالک شقاقی پیوست و در بسیاری از اعمال غارتگرانۀ او شرکت کرد. ورود ارتش ایران به خلخال و سرکوبی خوانین در ۱۳۰۲ق، مانع از ادامۀ اعمال طایفۀ الیکانلو و سایر طوایف خلخال شد. جمعیت این طایفه در اواخر دورۀ قاجاریه بالغ بر ۴۰۰ خانوار بود.

پیشنهاد کاربران

دلی کانلی یا قانلی به معنی دیوانه خون ( ترکی استانبولی ) اصطلاحی که به نوجوان داده شده
دلیکانلو ، نام طایفه هست، لاکن معنی واژه دلیکانلو واژه ترکی استانبلولی می باشد که در اثر کوچ به ایران انتقال شده ، دلیکانلو یعنی پسر بچه.

بپرس