دلینس. [ دَل ْ لی ن َ ] ( اِ ) به یونانی نوعی از صدف کوچک باشد و آنرا تا خام است نمک سود کرده می خورند، و چون پخته شد نمی توان خوردن. ( برهان ) ( آنندراج ).نوعی از صدف کوچک. ( الفاظ الادویة ). نوعی از صدف کوچک بود همچنان خام نمک سود می خورند. ( از اختیارات بدیعی ). نوعی از صدف طویل و دراز. ( از ذیل اقرب الموارد ). قسمی از ذوات الصدف است که در مصر خام و نمک سود آنرا خورند، و همچون توابل بکار برند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). طلینا. طلینس. دلنیس. دلیس. ( مخزن الادویه ).