دلگرمی دادن ؛ امیدوار ساختن. مطمئن کردن : کیخسرو او را دلگرمی داد و گفت حق خدمت تو بر ما واجبست. ( فارسنامه ابن البلخی ص 45 ) . به خانه رفت و عذر از عروس خواست و استمالت و دلگرمی داد و به خانه بازآورد. ( سندبادنامه ) .دلگرمی دادن+ عکس و لینک