دلپذیری


معنی انگلیسی:
comeliness, delicateness, deliciousness, pleasantness

لغت نامه دهخدا

دلپذیری. [ دِ پ َ ] ( حامص مرکب ) حالت و کیفیت دلپذیر. مطبوع بودن. مرغوب بودن.دلخواه بودن. دلنشین بودن. محبوب بودن :
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی
به دلپذیری نقش نگار ما نرسد.
حافظ.

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت دلپذیر

مترادف ها

amiability (اسم)
خوشایند، خوش رویی، مهربانی، خوش قلبی، دلپذیری، شیرینی

palatability (اسم)
دلپذیری، دلچسبی

nicety (اسم)
دقت، دلپذیری، احتیاط، مطلوبی

فارسی به عربی

تودد

پیشنهاد کاربران