دلوح

لغت نامه دهخدا

دلوح. [ دَ] ( ع ص ) بسیارآب. گویند: سحاب دلوح ؛ یعنی ابر بسیارآب. ج ، دُلُح. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

دلوح. [ دُ ] ( ع مص ) راه رفتن به کوتاه گام با بار گران بر پشت. ( از منتهی الارب ). گران بار رفتن. ( المصادر زوزنی ). زیر بار گران رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). با قدمهای کوتاه راه رفتن شخص بسبب سنگینی بار. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران