دلنوازی کردن

مترادف ها

caress (فعل)
دلنوازی کردن، در اغوش کشیدن

فارسی به عربی

مداعبة

پیشنهاد کاربران

دلنوازی کردن ؛ نواختن دل. نوازش دل. دلجوئی کردن. تسلی دادن. شفقت و مهربانی کردن. ( ناظم الاطباء ) :
تا دگرباره ترکتازی کرد
خواجه را یافت دلنوازی کرد.
نظامی.

بپرس