دلمل

لغت نامه دهخدا

دلمل. [ دُ م ُ ] ( اِ ) غله ای که هنوز خوب نرسیده باشد، عموماً. ( برهان ). || نخود خام که در غلاف باشد و هر غله نارس که آنرا بریان کنند، خصوصاً. ( برهان ). نخود خام و سبز که در غلاف باشد و آنرا بریان کنند، و هر غله خام سبز که باخوشه آن بریان کرده بخورند خواه جو، خواه گندم و مثل آن. ( غیاث ) ( آنندراج ). درمل. رجوع به درمل شود.

فرهنگ معین

(دُ مُ ) (اِ. ) = درمل : ۱ - غلة نارس . ۲ - نخود و لوبیای سبز که هنوز در غلاف باشند.

فرهنگ عمید

۱. غلۀ نارس.
۲. دانه ای که هنوز نرسیده و سفت نشده باشد.
۳. نخود و لوبیا که سبزرنگ و در غلاف باشد.

گویش مازنی

/dele mel/ نیم گرم – ولرم - نیم پخته ۳بینابین – حد وسط

پیشنهاد کاربران

بپرس