فصل بهار تازه و نوروز دلفریب
همبوی مشک باد و زمین پر ز بوی بان.
فرخی.
ای ترک دلفریب دل من نگاهدارجز ناز و جز عتاب چه داری دگر بیار.
فرخی.
نافرید ایزد ز خوبان جهان چون تو کسی دلربا و دلفریب و دلنواز و دلستان.
منوچهری.
چنان شیفته شد بر آن دلفریب که بی او نهانی نکردی شکیب.
اسدی.
دو مرجانش از جان بریده شکیب دو بادامش از جادوان دلفریب.
اسدی.
جهان دلفریب ناوفادارسپهر زشتکار خوب منظر.
ناصرخسرو.
از غمزه تیر دارد و از ابروان کمان آن دلفریب نرگس جادوی پرفنش.
سوزنی.
راندی به گوش اول صد فصل دلفریبم وامروز دردو چشمم جز جوی خون نرانی.
خاقانی.
فریب دل بس است ای دلفریبم نوازش کن که از حد شد شکیبم.
نظامی.
دلفریبی که چون سخن گفتی مرغ و ماهی بر آن سخن خفتی.
نظامی.
به تشنه ده آن شربت دلفریب که تشنه ز شربت ندارد شکیب.
نظامی.
چون سخن گفته شد برفق و برازسخن دلفریب طبعنواز.
نظامی.
از من آموخته ترنم و ساززدنش دلفریب و روح نواز.
نظامی.
دلفریبی به غمزه جادوبندگلرخی قامتش چو سرو بلند.
نظامی.
عجب از زنخدان آن دلفریب که هرگز نبوده ست بر سرو سیب.
سعدی.
نه هرجا که بینی خط دلفریب توانی طمع کردنش در کتیب.
سعدی.
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندندکه خوب منظری و دلفریب و منظوری.
سعدی.
مبین دلفریبش چو حور بهشت کز آن روی دیگر چو غول است زشت.
سعدی.
نقابی است هر سطر من زین کتیب فروهشته بر عارض دلفریب.
سعدی.
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت متوجهند با ما سخنان بی حسیبت.
سعدی.
دلفریبان نباتی همه زیور بستنددلبر ماست که با حسن خداداد آمد.بیشتر بخوانید ...