دلسرد کردن


معنی انگلیسی:
daunt, despair, disappoint, discourage, disenchant, to discourage, dispirit, to discourage

لغت نامه دهخدا

دل سرد کردن. [ دِ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دلسرد ساختن. رجوع به دلسرد و دلسرد ساختن شود.

فرهنگ فارسی

دلسرد ساختن .

مترادف ها

estrange (فعل)
دور کردن، بیگانه کردن، دلسرد کردن

dissuade (فعل)
باز داشتن، دلسرد کردن، منصرف کردن

dispirit (فعل)
افسرده کردن، دلسرد کردن، روحیه را باختن

disappoint (فعل)
محروم کردن، مایوس کردن، نا امید کردن، دلسرد کردن

discourage (فعل)
دلسرد کردن، سست کردن، بی جرات ساختن

dishearten (فعل)
دلسرد کردن، نومید کردن

unnerve (فعل)
عصبانی کردن، دلسرد کردن، مرعوب کردن، فاقد عصب کردن

فارسی به عربی

اخذل , ثبط عزیمة , جاف
انصح، انصح

پیشنهاد کاربران

بپرس