دلسرد شدن


معنی انگلیسی:
droop, to be dispirited or discouraged

لغت نامه دهخدا

دلسرد شدن. [ دِ س َ ش ُ دَ ]( مص مرکب ) ملول و ناخوش شدن. ( از آنندراج ). اشتیاق پیشین را بالتمام نداشتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نومید شدن. دماغ سوخته شدن. ( فرهنگ عوام ) :
سرد شد او را دل از کار جهان
بود کارش روز و شب زار و فغان.
اسیری لاهیجی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ملول و ناخوش شدن .

مترادف ها

keel (فعل)
وارونه کردن، واژگون شدن، خنک کردن، خنک شدن، دلسرد شدن، وارونه شدن، مانع سررفتن دیگ شدن

despond (فعل)
افسرده شدن، مایوس شدن، تنگدل شدن، دلسرد شدن

فارسی به عربی

عارضة القعر

پیشنهاد کاربران

بی انگیزه شدن
کنایه از ناراحت شدن از کسی و بد شدن با او است.
ناامید شدن

بپرس