دلتنگ رو ؛ دلتنگ روی. گرفته. خشمگین. عبوس. دژم روی :
خری خرمغزمغزی پر ز خرچنگ
وزآن دلتنگ رو آفاق دلتنگ.
نظامی.
بفرمود دلتنگ روی از جفا
که بیرون کنندش زبان از قفا.
سعدی.
مبادا در جهان دلتنگ روئی
که رویت بیند و خرم نباشد.
سعدی.
خری خرمغزمغزی پر ز خرچنگ
وزآن دلتنگ رو آفاق دلتنگ.
نظامی.
بفرمود دلتنگ روی از جفا
که بیرون کنندش زبان از قفا.
سعدی.
مبادا در جهان دلتنگ روئی
که رویت بیند و خرم نباشد.
سعدی.
عبوس، دژم روی، گرفته
ناراحت، غمگین، ملول، بیقرار، خشمگین، قهرالود،
عصبانی
عصبانی