دل کسی با خود نبودن

پیشنهاد کاربران

دل [ کسی ] با خود نبودن ؛ پریشان حواس بودن : هامان گفت ای شاه ! مرا دل با خود نیست از غم شاهزاده. ( سمک عیار ج 1 ص 21 ) .

بپرس