معنی اصطلاح -> دل [ و جرات ] کاری را داشتنشهامت انجام کاری را داشتنمثال: پیش ما که می رسد، الدوروم بلدوروم می کند، اما در حضور رئیس دلِ مخالفت کردن را ندارد.