لغت نامه دهخدا
دل پیچه. [ دِ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) ذوسنطاریا، و آن اسهالی باشد با درد امعاء و خون. اسهال با درد امعاء. اسهال با درد. اسهال خونی. پیچ پیچش. پیچاک. زورپیچ. شکم پیچ. سحج. نستاک. سرقدم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دل درد. پیچش. زور نشستن به معده و روده در نتیجه بیماریهای دستگاه گوارش مانند اسهال و اسهال خونی و گاستریت و جز آن. ( فرهنگ لغات عامیانه ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - احساس درد و پیچش در رودهها ۲ - اسهال شکم روش .
دل پیچا، بیماری اسهال وشکم روش بااحساس درد
فرهنگ معین
(دِ. چِ ) (اِمر. ) ۱ - احساس درد و پیچش در روده ها. ۲ - اسهال ، شکم روش .
فرهنگ عمید
بیماری اسهال و شکم روش با احساس درد و پیچش در روده ها.
گویش مازنی
/del piche/ شکم درد – دل پیچه