معنی اصطلاح -> دل پُرخونی از [ دست ] کسی داشتناز کسی به شدت آزرده خاطر / خشمگین بودنمثال: از دست همه ی خویشاوندانش دل پرخونی داشت. می گفت که هرگز دشمنی های آنها را فراموش نخواهد کرد.