- دل پر بودن ؛ لبریز از شکایت بودن. ( آنندراج ) :
چون آستین همیشه جبینم ز چین پر است
یعنی دلم ز دست تو ای نازنین پر است.
غنی ( از آنندراج ).
خالی نساخت گریه دلم را ز سیل خون از من چرا همیشه دل آسمان پر است.
میر محمدهاشم شهید ( از آنندراج ).
- دل ِ پر داشتن از دست کسی ؛ در اصطلاح عامیانه ، به معنی دق دل داشتن و کینه دیرینه نسبت به کسی ورزیدن و از او شکایت و دلخوری داشتن. ( فرهنگ لغات عامیانه ). ناراضی و رنجیده بودن. ( فرهنگ عوام ). سخت غمگین یا سخت کینه ور بودن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). کینه ناگفته داشتن : دلش پر است ؛ غمی بسیار و ناگفته دارد.