دل دژم. [ دِ دُژَ ] ( ص مرکب ) دژم دل. غمگین. افسرده دل : شد از کشتنش پهلوان دل دژم ز خون دو دیده بسی راند نم.اسدی.پدرش آگهی یافت شددل دژم مکن گفت بر من که پیرم ستم.اسدی.