دل خوردن دل خود خوردن ؛ کنایه از غم و غصه خوردن. ( از آنندراج ) :
ز فکر دانه مخور زیر آسمان دل خویش
به آب خشک محال است آسیا گردد.
صائب ( از آنندراج ) .
دل را به ره بیهده کامی نتوان خورد
این میوه عزیز است به خامی نتوان خورد.
... [مشاهده متن کامل]
وحید ( از آنندراج ) .
دل خود می خوری دانش ز محتاجی نمی دانی
که ربطی هست پنهان با کریمان بینوایان را.
دانش ( از آنندراج ) .
ز فکر دانه مخور زیر آسمان دل خویش
به آب خشک محال است آسیا گردد.
صائب ( از آنندراج ) .
دل را به ره بیهده کامی نتوان خورد
این میوه عزیز است به خامی نتوان خورد.
... [مشاهده متن کامل]
وحید ( از آنندراج ) .
دل خود می خوری دانش ز محتاجی نمی دانی
که ربطی هست پنهان با کریمان بینوایان را.
دانش ( از آنندراج ) .