دل [ کسی را] به دست آوردن ؛ کسی را با نیکی و محبت از خود خشنود ساختن. ( فرهنگ عوام ) . او را خرسند کردن. به او مهربانی کردن. کنایه از بخشش و جود و انجاح مطالب و قضای حوائج. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ) . تألیف. ( از منتهی الارب ) . تألف. ( از دهار ) ( از تاج المصادر بیهقی ) . استمالت. استعطاف : اگر بر آب روی خسی باشی ، و اگر بر هوا پری مگسی باشی ، دل به دست آر تا کسی باشی. ( خواجه عبداﷲ انصاری ) .
... [مشاهده متن کامل]
اگر خفیه ده دل به دست آوری
از آن به که صد ره شبیخون بری.
سعدی.
سعدیا گر به جان خطاب کند
ترک جان گیر و دل به دست آرش.
سعدی.
بدست آوردن دنیا هنر نیست
کسی را گر توانی دل به دست آر.
سعدی.
دلش بر جوانمرد مسکین بخست
که باری دل آورده بودش به دست.
سعدی.
خواهرش را دل آورید به دست
مهر ازین برگرفت ودر وی بست.
سعدی.
تا دل دوستان به دست آری
بوستان پدر فروخته به.
سعدی.
دل درماندگان به دست آور
بر ستم پیشگان شکست آور.
اوحدی.
- امثال :
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد.
؟ ( از امثال و حکم دهخدا ) .
دل بدست آور که حج اکبر است .
؟ ( امثال و حکم دهخدا ) .
... [مشاهده متن کامل]
اگر خفیه ده دل به دست آوری
از آن به که صد ره شبیخون بری.
سعدی.
سعدیا گر به جان خطاب کند
ترک جان گیر و دل به دست آرش.
سعدی.
بدست آوردن دنیا هنر نیست
کسی را گر توانی دل به دست آر.
سعدی.
دلش بر جوانمرد مسکین بخست
که باری دل آورده بودش به دست.
سعدی.
خواهرش را دل آورید به دست
مهر ازین برگرفت ودر وی بست.
سعدی.
تا دل دوستان به دست آری
بوستان پدر فروخته به.
سعدی.
دل درماندگان به دست آور
بر ستم پیشگان شکست آور.
اوحدی.
- امثال :
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد.
؟ ( از امثال و حکم دهخدا ) .
دل بدست آور که حج اکبر است .
؟ ( امثال و حکم دهخدا ) .
تحبیب