دل به دریا زدن
معنی انگلیسی:
اصطلاحات و ضرب المثل ها
ترس و تردید را کنار گذاشتن و هرچه باداباد گفتن و شجاعت اقدام کردن.
مترادف ها
در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادث کردن، با تهور مبادرت کردن، دل به دریا زدن، خود را به مخاطره انداختن
پیشنهاد کاربران
دل به دریا زدن ؛ خطر کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . علی اﷲ گفتن. هر چه باداباد گفتن.
دل به دریا فکندن ؛ دل به دریا زدن. حافظ علیه الرحمه ، ضرورت را، دل به دریا فکندن آورده است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
وندرین کار دل خویش به دریا فکنم.
حافظ.
دل به دریا فکندن ؛ دل به دریا زدن. حافظ علیه الرحمه ، ضرورت را، دل به دریا فکندن آورده است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
وندرین کار دل خویش به دریا فکنم.
حافظ.
دل به دریا زدن ؛ خطر کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . علی اﷲ گفتن. هر چه باداباد گفتن.
کنایه از شجاعت و نترسیدن
هر چه باداباد، دل به دریا زدن
دل به دریا زدن : [عامیانه، کنایه ] بدون توجه به خطر به کاری اقدام کردن، هرچه بادا باد گفتن.
@لَنگویچ