دل به جان آمدن:
به غم و اندوه بسیار گرفتار آمدن
دچار غم و اندوه جانگذاز و طاقت فرسا و جان فرسا گردیدن
از شدّت اندوه به حال مرگ ( جان دادن ) افتادن
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی - دل ز تنهائی به جان آمد خدا را مرهمی ( حافظ )
به غم و اندوه بسیار گرفتار آمدن
دچار غم و اندوه جانگذاز و طاقت فرسا و جان فرسا گردیدن
از شدّت اندوه به حال مرگ ( جان دادن ) افتادن
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی - دل ز تنهائی به جان آمد خدا را مرهمی ( حافظ )