نخستین به گل شادخوارت کند
پس آنگه دل افگار خارت کند.
فردوسی.
بدگوی او نژند و دل افگار و مستمندبدخواه او اسیر و نگونسار و خاکسار.
فرخی.
دویم آنکه چون به خانه روی سلام مرا به مادر دل افگار من برسانی. ( قصص الانبیاء ص 51 ).رحیل آمدش هم در آن هفته پیش
دل افگار و سربسته و روی ریش.
سعدی.
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحروه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد.
حافظ.
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کردناله کن بلبل که گلبانگ دل افگاران خوشست.
حافظ.