( دل آسوده ) دل آسوده. [ دِ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) آسوده دل. خاطرجمع. غیرمضطرب. مطمئن. فارغ البال : ملک را بود بر عدو دست چیرچو لشکر دل آسوده باشند و سیر.سعدی.- دل آسوده شدن ؛ خاطرجمع شدن. مطمئن شدن. آسوده دل شدن. فارغ البال شدن : دل آسوده شد مرد نیک اعتقادکه سرگشته ای را برآمد مراد.سعدی.