دل ازرده شدن

پیشنهاد کاربران

دل آزرده شدن ؛ رنجیده دل شدن. شکسته دل شدن :
ز روی طیبت گفتم بزرگواری کن
جواب گوی ز طیبت مشو دل آزرده.
سوزنی.
شنیدم که از نیکمردی فقیر
دل آزرده شد پادشاهی کبیر.
سعدی.
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
...
[مشاهده متن کامل]

کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد.
سعدی.
صاحب مسجد امیری بود عادل و نیک سیرت نمی خواستش که دل آزرده شود. ( گلستان سعدی ) .
اندکی بیش نگفتم غم دل ترسیدم
که دل آزرده شوی ورنه سخن بسیار است.

بپرس