روی زرد و دو رخ دو رود روان
ازروان زاری و دل آزاری.
؟ ( از ترجمان البلاغه رادویانی ).
زود بیند ز تو دل آزاری هرکه یابد ز تو تن آسانی.
مسعودسعد.
نیست بر ناخن ما نقش دل آزاری مورهرچه داریم به لخت جگر خود داریم.
صائب.
|| ستمگری. بی رحمی. رجوع به دل آزار شود.