دل آزار شدن ؛ آزرده دل شدن. دل آزرده شدن :
پشیمان گشت از آن بیهوده گفتار
کزآن گفتار شد رامین دل آزار.
( ویس و رامین ) .
قارن چون بشنید که برادر برفت با پدر تحکم و تسلط پیش گرفت و دل آزار شد و گمان برد که برادر را پدر گسیل کرد. ( تاریخ طبرستان ) .
پشیمان گشت از آن بیهوده گفتار
کزآن گفتار شد رامین دل آزار.
( ویس و رامین ) .
قارن چون بشنید که برادر برفت با پدر تحکم و تسلط پیش گرفت و دل آزار شد و گمان برد که برادر را پدر گسیل کرد. ( تاریخ طبرستان ) .