دقه

/daqqe/

لغت نامه دهخدا

دقه. [ دَق ْ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) چوبی که به آن چیزی را کوبند. || لباس گدائی. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ابن عبابه بن اسمائ ابن خارجه .

پیشنهاد کاربران

دقه: واژه دقه مطابق تلفظ دهخدا، این واژه معنی مستقلی ندارد و کاربرد آن به نوعی رسم قدیمی مربوط می شود. اما در 50 سال پیش در زبان محاوره ای تهران قدیم استفاده می شد. مثال 1 - در فیلم طوقی علی حاتمی دیالوگ
...
[مشاهده متن کامل]
بین سرکوب و بهمن مفید: . . . قبله از کدوم ور شده که آقا انقده با دین و ایمون شدن؟ نکنه ننت کاکلتو زیر ناودون طلا زده. گوشاتو سولاخ کردنو غولوم امام هشتمی؟ نذرت نون و ماست بود و هفت سال آزگار دقه دسته بودی. دهه محرمم تو زنونه چایی میدادی. . . ) ) . 2 - گفتم از رسمی قدیمی مربوط به مردمان تات زبان مشتق شده: در قدیم در ( روستاهای بخش مرکزی ماهنشان ) رسمی برای تقسیم آب و نوبتی کردن گله گوسفند و بره. بدین قرار که بین دامدارن قرعه کشی میشد برای نفر اولی و دومی الی آخر کسی که نفر آخر این لیست قرار می گرفت دقه لیست می گفتند. مثال من دقه افتادم یعنی افتادم آخر برای مطالعه بیشتر ر. ک به کتاب تات نشین های بلوک زهرا جلال آل احمد. بدرود.

بپرس