دق داری

لغت نامه دهخدا

دق داری. [ دِ ] ( حامص مرکب ) حالت دق دارنده. مسلولی. رنج و محنت و آزار و زحمت. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به دق شود.

فرهنگ فارسی

حالت دق دارنده . مسلولی . رنج و محنت .

پیشنهاد کاربران

بپرس