دق باب کردن

پیشنهاد کاربران

دق باب کردن ؛ در زدن وحلقه بر در زدن و در کوفتن. ( ناظم الاطباء ) .
|| شکستن ، یا زدن و ریزه ریزه نمودن. ( از منتهی الارب ) . شکستن چیزی را. ( از اقرب الموارد ) . کوفتن و آرد کردن. ( غیاث ) ( آنندراج ) . نرم کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
...
[مشاهده متن کامل]

در خیال صورتی جوشیده ای
همچو جوزی وقت دق پوسیده ای.
مولوی.
لیک اگر باشد قرینش نور حق
نیست از پیری ورا نقصان و دق.
مولوی.

بپرس