دفلی

لغت نامه دهخدا

دفلی. [ دِ لا ] ( ع اِ ) دفل ، که گیاهی باشد. ( از منتهی الارب ). گیاهی است تلخ مزه با گلی چون گل سرخ و میوه آن چون «خروب » باشد. الف آن الحاق راست لذا در حال نکره بودن تنوین می پذیرد، و برخی الف آنرا برای تأنیث میدانند و آنرا تنوین ندهند. ( از اقرب الموارد ). خرزهره ، و گویند آن سریانی است و بعضی گویند عربی است. ( ازبرهان ). جوزهرج. حَبَن. حَبین. سم الحمار. ( برهان ). عصل. ( منتهی الارب ). رجوع به خرزهره شود :
دفلی است دشمن من و من شهدجان نواز
چون شهد طعم حنظل و خوره کجا بود.
دقیقی.
یکی پرّان تر از صرصر، دوم بّران تر از خنجر
سیُم شیرین تر از شکّر، چهارم تلخ چون دفلی.
منوچهری.

فرهنگ عمید

خرزهره.

پیشنهاد کاربران

بپرس