دفعه واحده

فرهنگ فارسی

یکباره یک دفعه

پیشنهاد کاربران

دفعةً واحدة ؛ یک باره. یک دفعه. بیکبار. بیکباره : پادشاه اسلام. . . فرمود که امری که بتدریج مضرت آن چنین معظم گشته و عموم مردم بدان معتاد شده اند دفع آن دفعةً واحدة نتوان کرد، بطریق تأنی میسر شود. ( تاریخ غازانی ص 274 ) .

بپرس