دفتر

/daftar/

مترادف دفتر: بیاض، جریده، جنگ، رساله، سفینه، صحیفه، کتاب، مجموعه، کابینه

معنی انگلیسی:
office, book, account-book, register, blank-book, notebook, accommodations, liber, pad, pamphlet, tablet, volume, note-book

لغت نامه دهخدا

دفتر. [ دَ ت َ ] ( اِ ) نامه های فراهم آورده. ( منتهی الارب ). تعدادی از صحف و نامه ها که جمع شده باشد، و از آن جمله است دفاتر حساب و دفاترخراج. ( از اقرب الموارد ). عده اوراقی بهم پیوسته و در جلدی جای داده شده که در آن مطالب مختلف نظم و نثر یا محاسبات را نویسند. جزوه. کتابچه. ( ناظم الاطباء ).دستینه. ( دهار ). تفتر. ( منتهی الارب ). کراسة. ( صحاح الفرس ). اوراق سفید بهم شیرازه شده خاص نوشتن. مجموعه اوراق بین الدفتین. صاحب آنندراج گوید با لفظ ساختن و پرداختن و گرفتن و گشادن و نوشتن و شستن و پریشان شدن و بر هم خوردن و بر هم زدن و به سیلاب دادن و به آب افتادن و به جیب نهادن مستعمل است :
این عن فلان و قال چنان دان که پیش من
آرایش کراسه و تمثال دفتر است.
طیان.
بیاورد قپّان و سنگ و درم
نبد هیچ دفتر بکار و قلم.
فردوسی.
ورشمار فضل او را دفتری سازد کسی
هر چه قانون شمار است اندر آن دفتر شود.
فرخی.
که در خردیم لوح و دفتر خرید
ز بهرم یکی خاتم زر خرید.
سعدی.
لشکر انعام نادیده به بانگی تفرقه ست
دفتر نادیده شیرازه به بادی ابتر است.
جامی.
- دفتر شستن ؛ کنایه از صرف نظر کردن از چیزی یا کاری ، نظیر دست شستن از کاری است :
هر که سودانامه سعدی نوشت
دفتر پرهیزگاری گو بشوی.
سعدی.
برو سعدیا دست و دفتر بشوی
براهی که پایان ندارد مپوی.
سعدی.
دفتر ز شعر گفته بشوی و دگر مگوی
الا دعای دولت سلجوقشاه را.
سعدی.
- بر سر دفتر بودن ؛ برتر از دیگران بودن. در آغاز و عنوان و مقدم بودن :
به دشمن نمائیم روشن که ما
به دنیا و دین بر سر دفتریم.
ناصرخسرو.
ازیرا سر دفتریم ای پسر
که ما شیعت آل پیغمبریم.
ناصرخسرو.
- سردفتر ؛ بالای دفتر. آنچه در دفتر بر فرازهمه مطالب نویسند :
بسیار کرده دفتر خوبی مطالعه
جز روی تو نیافته سردفتر آفتاب.
خاقانی.
- || پیشوا. پیشرو :
سالار خیلخانه دین حاجب رسول
سردفتر خدای پرستان بی ریا.
سعدی.
|| کتابچه ثبت. ( ناظم الاطباء ). مجموعه حساب. ( غیاث ) ( آنندراج ). چون : دفتر خراج ، دفتر ثبت مالیات و دفتر ثبت : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دسته کاغذی ته دو ی شده بشکل کتاب که در آن مطالب و، اشعاریاحسابهارابنویسند، کتابچه، جزوه
( اسم ) ۱ - عده اوراقی که بهم پیوسته و در جلدی جای داده شده و در آن مطالب مختلف نظم نثر یا محاسبات را نویسند جزوه . ۲ - کتاب . ۳ - طومار . ۴ - روزنامه . ۵ - جایی که دبیران و منشیان در آنجا بکار دفتر نویسی میپردازند . کابینه : دفتر وزارتی دفتر پست . جمع دفاتر . یا دفتر اخلاق کتاب اخلاق یا دفتر ارسال مراسلات دفتر رسید . یا دفتر استیفا دیوان استیفائ . یا دفتر بازرگانی دفتری که تاجر معاملات خود را در آنجا ثبت میکند و از روی آن سود وی تعیین میگردد . یا دفتر ثبت املاک ادارهای که در آن موقع املاک و حقوق مربوط و اسامی صاحبان آنها ثبت گردد . یا دفتر رسید نامه هایی که از ادارهها برای اشخاص متفرق فرستاده میشود در دفتری ثبت شده هنگام تحویل آنها امضایی از گیرنده پاکت گرفته میشود این دفتر را دفتر رسید گویند دفتر ارسال مراسلات یا دفتر روزنامه دفتری که در آن انواع معاملات و دخل و خرج و مطالبات و دیون بازرگان در هر روز ثبت شود . یا دفتر مخصوص دارالانشائ اختصاصی شاه یا نخست وزیر و یا وزیر . یا دفتر نماینده دفتری که خلاصه مراسلات رسیده و فرستاده یک اداره یک موسسه یا بازرگان در آن نوشته شود اندیکاتور .
نامه های فراهم آورده .

فرهنگ معین

(دَ تَ ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - دستة کاغذ سفید ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطلب نویسند. ۲ - جایی که در آن کارهای اداری یا بازرگانی انجام گیرد. ۳ - جزوه ، کتاب .

فرهنگ عمید

۱. دستۀ کاغذ ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطالب و اشعار یا حساب ها را بنویسند، کتابچه، جزوه.
۲. [مجاز] اتاق کار.
۳. محل جمع آوری نامه ها.
۴. [مجاز] جایی که منشیان و دبیران در آنجا نامه ها را بنویسند.
* دفتر جزء جمع: [منسوخ] دفتری که در آن نتیجۀ ارزیابی مالیاتی ناحیه ای را می نوشتند.
* دفتر روزنامه: دفتری که بازرگان و سوداگر دادوستد روزانۀ خود را در آن می نویسد.
* دفتر کل: دفتری که قرض و طلب یک تجارت خانه یا بنگاه در آن نوشته می شود.
* دفتر نماینده: دفتری که خلاصۀ نامه های رسیده و فرستادۀ یک اداره یا بنگاه در آن نوشته می شود، اندیکاتور.

دانشنامه عمومی

دَفتَر مجموعه ای از کاغذهای متصل به یکدیگر هستند که در آن می نویسند.
در فرهنگ عمید آمده است: «دستهٔ کاغذ ته دوزی شده به شکل کتاب که در آن مطالب و اشعار یا حساب ها را بنویسند». واژهٔ دفتر از زبان یونانی دیفترای به معنی چرم آمده است که رسانه نوشتاری روزگار باستان در ایونیا بوده است. [ ۱]
• دفتر 40 برگ
• دفتر 60 برگ
• دفتر 80 برگ
• دفتر یاداشت
• دفتر برنامه ریزی
• دفتر خط دار
• دفتر نقاشی
• دفتر شطرنجی
دفترها معمولاً به صورت اندازه کاغذهای نامه آمریکایی یا به صورت A4 ( یا ایزو ۲۱۶ ) جهانی بهترین اندازه برای نوشتن جزوه در مدرسه و محل کار است. دفترهای نصف این اندازه A5 می باشد که برای مصارف یادداشت و دفترطراحی مناسب است. سایزهای دیگری مانند B5 که اندازه ای است بین A4 و A5 وجود دارد. این اندازه در آمریکای شمالی طرفدارهای زیادی دارد. اندازه A6 به نام سایز جیبی معروف است زیرا به راحتی می توان در جیب لباس حمل کرد.
مدل خط دار و بدون خط متداول ترین انواع دفتر به شمار می آیند. اما انواع دیگری نیز در بازار یافت می شود که بنا بر استفاده می توانید از آن ها استفاده کنید.
برای کسانی که از دفتر برای نوشتن سود می برند بسیار مناسب است.
هر شخص که به فضای بدون محدودیت نیاز دارد مانند هنرمندان و متفکران بصری از این دفتر استفاده می کنند.
با تشکیل یک بافت بصری می تواند برای نوشتن و طراحی استفاده شود.
این دفترها برای ترسیم مهندسی، دیاگرام و طراحی های بصری ایزومتریک استفاده می شوند.
برای دانش آموزانی که در نوشتن جزوه اشکال درس را هم ترسیم می کنند کاربرد دارد، با کمک این بافت می توان نوشته ها نظم بخشید.
بدعت جدیدی در دفترها به حساب می آید، خطوط ضخیم تر و چهارخانه های پنج میلی متری باریک تر چاپ شده است.
بسیاری از مردم از دفترهای متوسط که فاصله بین خطوط آن هفت میلی متر است استفاده می کنند. دانش آموزان و افرادی با دست خط بزرگتر از دفترهایی با فاصله خطوط هشت میلی متر و افرادی که دست خط کوچکی دارند از شش میلی متر استفاده می کنند. همچنین برای یادداشت های عادی و ترسیم هندسی از ۵ میلی متر و افرادی که به دنبال ضرافت کار می گردندن خط های سه میلی متری برای هشان مناسب است.
دفترها به شکل های مختلف صحافی می شوند، مانده ته چسب، دوخت با منگنه، دوخت با نخ، سیم مارپیچ یا ترکیبی از آن ها می باشد. نوع صحافی مشخص می کند که دفتر به چه میزان مسطح باشد و چگونه کاغذها کنار هم مرتب می شوند و چگونه خوانده می شود.
عکس دفتر

دفتر (فیلم ۲۰۰۶). «دفتر» ( انگلیسی: Notebook ( 2006 film ) ) فیلمی در ژانر رمانتیک، درام، و موزیکال است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
عکس دفتر (فیلم ۲۰۰۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

office (اسم)
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام

volume (اسم)
توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا

book (اسم)
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب

bureau (اسم)
دفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار

registry (اسم)
دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد

tome (اسم)
جلد، دفتر، کتاب قطور، جلد بزرگ، مجلد

فارسی به عربی

کتاب , مجلد , مکتب

پیشنهاد کاربران

دفتر کتابت: دفتر نوشتش
( چندبرگ - گروه برگ )
به نظرم "گروه برگ" واژه خوبی می تونه باشه
از نظر بنده بهترین مترادف پارسی برای کلمه دفتر ﴿نبشته نامه﴾ است. چون هر دو کلمه ای پارسی هستند. ممنون میشم نظراتتون رو ببینم⁦^⁠_⁠^⁩
دفتر= دبتر، دبیر، جای نوشتن، دپتر، تینوس، چن برگ، دیفتری، نسکچه
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
...
[مشاهده متن کامل]

#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
# Taksoo
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

کاغذ = لینوس
دفتر = تینوس
قلم = پینوس
کپی = رونوس
فیر = تعلیم ، آموزش
پرفیر = کتاب
فیربو = آموزش دیده ، یادگرفته
فیرکر = معلم
فیرکران = معلمان
...
[مشاهده متن کامل]

فیرخواز = دانش آموز ، طلبه
فیرخوازان = دانش آموزان ، طلاب
فیرگه = مدرسه
فیرگاه = مدارس
منبع ؛ کردی جاف

محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲
با همۀ این ها، گمان می رود نگر استاد کزازی که کیا ( آقای ) باقری نوشت آورد کرده اند، درست باشد.
دفتردفتر
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
دفتر از دیپتر پهلوی گرفته شده
دیپ = نوشته
تر = دارنده، دارا
در مجموع یعنی دارای نویسه یا نوشته
به نظر من یک برنامه بسازید که تمام چیزهای انگیلیسی در آن باشه
چنبرگ = ( چند برگ = چنبرگ/چندبرگ )
واژه ی " دفتر " همان تغییر یافته ی واژه ی " دیفتری " می باشد . واژه ی دیفتری که از زبان هند و اروپایی علاوه بر زبان فارسی وارد زبان عربی نیز شده است پس از سیر در زبان عربی با تغییر لهجه و معنی دوبار در
...
[مشاهده متن کامل]
ریخت " دفتر " وارد زبان فارسی شده است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .

نسکچه
در زبان کردی کرمانجی به دفتر میگن آگاه نامه
واژگان "دف، دفتر ، دیوان" سومری هستند.
دفتر:کتاب
دکتر کزازی در مورد واژه ی " دفتر" می نویسد : ( ( دفتر در پهلوی در ریخت دپتر daptar در معنی کتاب بکار می رفته است. می انگارم که ستاک واژه : دف ریختی است از دب که در واژه هایی چون "دبیر "و "دبستان" مانده است و از ریشه ی باستانی دِیْپی در آمده است . همین ستاک را در واژه ه ی" دیوان" نیز می توانیم یافت. دور می نماید که بر پایه ی انگاره ای دفتر از دیفترا diphtera در یونانی ، به معنی پوستی که بر آن می انگاشتند ، برآمده باشد. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چو از دفتر این داستانها بسی ؛
همی خواند خواننده بر هر کسی ، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215. )

واژه پارسی و جایی هست و ابزاری هست ک در ان مینویسند و درج میکنند و همچنانکه پیداست واژه دفتر از ریشه درج کردن هست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس