دف زن. [ دَ زَ ] ( نف مرکب ) دف زننده. دف کوبنده. نوازنده دف. آنکه از دف طبق اصول آوا برآورد. دفاف. صناج. ( دهار ) : یا رب ستدی ملک ز دست چو منی دادی به مخنثی نه مردی نه زنی از گردش روزگارمعلومم شد پیش تو چه دف زنی چه شمشیرزنی.
( منسوب به لطفعلی خان زند ).
و رجوع به دف شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) نوازنده دف آنکه دف را طبق اصول به صدا در آورد .