دف

/daf/

مترادف دف: دایره، دایره زنگی

معنی انگلیسی:
tambourine

لغت نامه دهخدا

دف. [ دَ ] ( اِ ) چنبری که پوستی بر آن کشند و قوالان نوازند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). چنبری باشد که پوستی بر آن چسبانند و قوالان نوازند. ( از برهان ). نام ساز معروف. ( غیاث ) ( آنندراج ). طبل و دهل و طبل یک پوسته و تبوراک. ( ناظم الاطباء ). سازی که اساساً عبارتست از قابی که بر یک طرف وگاه دو طرفش پوست کشیده شده است و با زدن یا کشیدن انگشتان بر آن و در صورتی که مثلاً دارای زنگ باشد باتکان دادن نواخته میشود. بر طبق روایات نخست در شب زفاف سلیمان و بلقیس دف نواخته شد. و نیز گویند بنی اسرائیل در مقابل گوساله طلائی دف می نواختند. بهرحال در هنر سامی قدیم دف با قاب مستطیل و مستدیر هر دو دیده میشود. دف رایج در ممالک اسلامی را برحسب شکل قاب ( مستطیل یا مستدیر ) و دارا بودن اوتار، صنجها یا صفحات جِرِنگی ، جلاجل یا حلقه های جرنگی ، جرسها یا زنگها، و یا فقدان آنها، به هفت نوع تقسیم کرده اند، که یکی از آنها دارای قاب مستطیل است که بر دو طرفش پوست کشیده شده است و بقیه قاب مستدیر دارند. از اقسام اخیر دف دارای صفحات جرنگی و دف دارای حلقه های جرنگی ( بنام دایره ) در ایران رایج بوده است. دف دارای زنگهادر ایران و آسیای مرکزی بنام دایره رایج است. دف بوسیله مسلمانان اسپانیا در اروپا رواج یافت و در قرن پانزدهم میلادی متروک شد و دیگر بار در قرن هفدهم بوسیله ترکان عثمانی رایج گردید. و در قرن نوزدهم از سازهای موزیک نظامی شد و حالیه گاهی در ارکستر بکار میرود. ( از دایرةالمعارف فارسی ). صاحب آنندراج گوید:گرداب از تشبیهات اوست و با لفظ نواختن و زدن مستعمل است - انتهی. تبراک. تبوراک. ( زمخشری ). ضَفاطة. عَرکَل. غِربال. کِنّارة. مِزمار. هُبنوقة. ( منتهی الارب ). و رجوع به دف شود : هر روزی گرد این بت برآیند با طبل و دف و پای کوفتن. ( حدود العالم ).
ای قحبه بیازی ز دف به دوک
مسرای چنین چون فراستوک.
زرین کتاب ( از فرهنگ اسدی ).
لاجرم دادند بی بیم آشکار
در بهای طبل و دف مال زکات.
ناصرخسرو.
در چنبر دف آهو و گور است و یوز و سگ
کاین صف بر آن کمین به مدارا برافکند.
خاقانی.
از حیوان شکارگاه دف آواز
تهنیت شاه را مدام برآمد.
خاقانی.
نای را دشمن است و دف را دوست
بر ره دف همی وزد بی بی.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یکی از آلات موسیقی که دارای چنبروچوبی وپوست نازک، است وباسرانگشتان نواخته میشوددایره، باتره
( اسم ) چنبریست که پوستی بر آن چسبانند و قوالان آنرا با انگشت نوازند .
پهلو از هر چیز یا کناره آن .

فرهنگ معین

(دَ فّ ) [ معر. ] (اِ. ) یکی از سازهای ضربی . ، ~ کسی را تر کردن کنایه از: ۱ - بی اثر کردن کار کسی . ۲ - رسوا ساختن .

فرهنگ عمید

= دایره

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دَفّ به معنای دایره است.از دَفّ، در باب تجارت و شهادات سخن گفته اند.
دَفّ عبارت است از ساز کوبه ای با چنبر چوبی بزرگ که بر یک دهانه ی آن، پوست کشیده شده است.
دفّ در غیر عروسی و ختنه
دفّ از آلات لهو به شمار می رود؛ از این رو، به کار گیری و هر گونه اکتساب با آن در غیر عروسی و مراسم ختنه سوری حرام است.
دفّ در عروسی و ختنه
در حرمت به کارگیری دفّ در مراسم عروسی و ختنه اختلاف است:الف) گروهی قائل به جواز با کراهت شده اند. ب) بنابر تصریح برخی قائلان به جواز، دایره باید بدون زنگوله باشد.

[ویکی فقه] دفّ. دَفّ به معنای دایره است.از دَفّ، در باب تجارت و شهادات سخن گفته اند.
دَفّ عبارت است از ساز کوبه ای با چنبر چوبی بزرگ که بر یک دهانه ی آن، پوست کشیده شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

دَف
دَف
دَف
دَف
از سازهای کوبه ای دارای پوست یک طرفه(ممبرانوفون های یک طرفه). جزو سازهای خانوادۀ دایره است. این ساز، از لحاظ ابعاد و شیوۀ استفاده، با دیگر سازهای خانوادۀ دایره متفاوت است. دف متشکل است از قابی دایره شکل و چوبی که بر یک طرف آن پوست کشیده می شود. در جدارۀ داخلی قاب و دورتادور آن زنجیرهایی با سه ردیف حلقۀ فلزی نصب می شود. این حلقه ها در موقع نواختن به صدا درمی آیند و اصواتی متمایز از اصوات پوست دف ایجاد می کنند. این ساز، بومیِ ناحیۀ کردستان است؛ اما امروز در بسیاری از نواحی ایران نواخته می شود. اصلی ترین کاربرد دف در کردستان و برای مراسم ذکر و سماع درویش های سلسلۀ قادریّه است که شب های سه شنبه و جمعۀ هر هفته در خانقاه برگزار می شود. در این مراسم دف به شکل گروهی نواخته می شود و همراه با آن اذکار و آوازهایی آیینی سلسلۀ قادریه را می خوانند. در برخی از خانقاه های سلسلۀ نقشبندیه در کردستان نیز دف می نوازند. در مراسم قادریه و به هنگام ذکر جلی و سماع، درویش ها دف ها را با یک یا چند تاس همراهی می کنند. امروز در برخی از گروه های موسیقی دستگاهی ایران نیز دف نواخته می شود و در چند دهۀ اخیر گروه های دف نوازی تشکیل شده اند. این ساز در اعتقادات سلسلۀ قادریه، سازی مقدس و مورد احترام است به گونه ای که پاره شدن پوست آن را شهادت دف می نامند. دف در تاریخ ادبیات و عرفان ایران غالباً در هاله ای از باورهای اساطیری، تمثیلی و ماورایی تعریف شده است؛ به گونه ای که دایرۀ دف را مترادف با دایرۀ اکوان دانسته اند. این باورها هنوز، به شکلی کمرنگ، به ویژه در ناحیۀ کردستان وجود دارد. دف در میان سازهای خانوادۀ دایره، دارای بزرگ ترین اندازه، متنوع ترین و پیچیده ترین شیوه های اجرایی و از نظر صدا پرحجم ترین آن هاست.

جدول کلمات

داریه

پیشنهاد کاربران

دف فیلمی کوتاه و مستندگونه است که در سال ۱۳۸۳ به کارگردانی بهمن قبادی، تهیه کننده کرد ایرانی ساخته شده است. این فیلم نگاهی به مراحل ساخت یکی از قدیمی ترین آلات سنتی موسیقی ایرانی یعنی «دف» دارد.
فیلم دف که بر بستر یک رویداد واقعی ساخته شده، دربارهٔ زندگی و امرار معاش خانواده ای است که تمام کودکان آن نابینا هستند و آنها مشغول ساخت دف هستند. قصه این فیلم در یک روستای کردنشین ایران می گذرد.
...
[مشاهده متن کامل]

فایق که نوازنده دوره گردی است به کمک خانواده اش این آلت موسیقی را ساخته، سپس آنها را به شهر برده و آن را به فروشگاه های بزرگ در ازای پول کمی می فروشد. آنها در فقر کاملی زندگی می کنند.
• جایزه بهترین مستند کوتاه از فستیوال فیلم بین المللی Docusur، اکتبر ۲۰۰۶، اسپانیا.
• جایزه بهترین فیلم کوتاه از چهارمین فستیوال فیلم همه جاده های نشنال جئوگرافی، واشینگتن، اکتبر و نوامبر ۲۰۰۷، ایالات متحده آمریکا.
• جایزه منتخب تماشاگران از چهارمین فستیوال فیلم همه جاده های نشنال جئوگرافی، سانتا فه، نوامبر و دسامبر ۲۰۰۷، نیومکزیکو.

دف
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/دف_(فیلم)
واژه دف از ( فارسی میانه 𐭣𐭯 ) ‎ dapو اصل واژه سومری 𒁾
واژه دف
معادل ابجد 84
تعداد حروف 2
تلفظ daf
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: دفّ، معرب، مٲخوذ از آرامی] ( موسیقی )
مختصات ( دَ فّ ) [ معر. ] ( اِ. )
...
[مشاهده متن کامل]

آواشناسی daf
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید

دف یا دایره یکی از آلات موسیقی است که با چوب نازک دایروی احاطه شده و با پوست نازک که با نواختن سر انگشتان صدا تولید میکند پوشیده شده است.
یکی از ساز های ضربی
داریه
یکی ار آلات موسیقی است که دارای حلقه ای چوبی و پوست نازک می باشدکه بااستفاده از سر انگشتان نواخته می شود.
یکی از آلات موسیقی که دارای حلقه ای چوبی وپوست نازک که با سر انگشتان نواخته می شود

بپرس