دغص

لغت نامه دهخدا

دغص. [ دَ غ َ ] ( ع مص ) بسیار خوردن گیاه «صلیان » را پس گلوگرفته شدن از پیچیده شدن آن گیاه در اطراف حلقوم. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پرخشم شدن. ( از منتهی الارب ). پر و مملو شدن از خشم واز خوردن. ( از اقرب الموارد ). || امتلاء آوردن شتر را چنانکه نشخوار نزند. ( از منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران