دعکسه

لغت نامه دهخدا

( دعکسة ) دعکسة. [ دَ ک َ س َ ]( ع مص ) دست بند بازیدن. ( از منتهی الارب ). بازی دعکسةکردن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به ماده بعد شود.

دعکسة. [ دَ ک َ س َ ] ( ع اِ ) نوعی از بازی است مر مجوس را و به فارسی آن را دست بند گویند، و آن چنان باشد که با هم دست گرفته رقص کنند. ( منتهی الارب ). بازیی است مجوسیان را. ( از اقرب الموارد ). مرحوم دهخدا در یادداشتی حدس زده اند که شاید از فارسی دَه ْکَسه باشد، چنانکه فنجة از پنجه یا پنج.

پیشنهاد کاربران