( دعوی آوردن ) دعوی آوردن. [ دَع ْ وی وَ دَ ] ( مص مرکب ) ادعا کردن : وگر دعوی آرم به پیغمبری چه حجت کند خلق را رهبری.نظامی.نقض همت بین که از میدان نزهتگاه حشرشکر قاتل برده و دعوی خون آورده ام.طالب آملی ( از آنندراج ).