دعم
لغت نامه دهخدا
دعم. [ دَ ] ( ع اِ ) قوت و فربهی ، و از آن جمله است که گویند: «لا دعم بفلان » یعنی او را نه نیرو و نه فربهی است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پیه و گوشت ، گویند: جاریة ذات دعم ؛یعنی دارای گوشت و پیه. ( از اقرب الموارد ). || مال بسیار. ( از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).
دعم. [ دِ ع َ ] ( ع اِ ) ج ِ دِعمة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به دعمة شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
بلش الاسدی فقرات تثبیت