[ویکی اهل البیت] بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیم
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است.
اِلهی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضی عَلَیَّ سَیفَ عَداوَتِهِ وَشَحَذَ لی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَاَرْهَفَ لی شَباحَدِّهِ وَدافَ لی قَواتِلَ سمُوُمِهِ وَسَدَّدَ اِلَیَّ صَوائِبَ سِهامِهِ وَلَمْ تَنَمْ عَنّی عَیْنُ حِراسَتِهِ وَاَضْمَرَ اَنْ یَسُومَنِی الْمَکْروْهَ وَیُجَرِّعَنی ذُعافَ مَرارَتِهِ نَظَرْتَ اِلی ضَعْفی عَنِ احتِمالِ الْفَوادِحِ،
خدایا چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی اش را به روی من کشید و لبه تیغش را بر من تیز کرد و باریک نمود دم برنده اسلحه اش را و زهرهای کشنده اش را برای من درهم آمیخت و تیرهای بی خطایش را به سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانش از من به خواب نرفت و نهانی بر آن است تا مرا در معرض امور ناخوشایند قرار دهد و به من بچشاند. زهر جگر سوزش را، خدایا به ناتوانی من نگریستی که تاب حوادث بزرگ را ندارم.
وَعَجْزی عَنِ الاِْنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنی بِمُحارَبَتِهِ وَوَحْدَتی فی کَثیرٍ مِمَّنْ ناوانی واَرْصَدَ لی فیما لَمْ اُعْمِلْ فِکْری فی الاِْ رْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَاَیَّدْتَنی بِقُوَّتِکَ وَشَدَدْتَ اَزْری بِنُصْرَتِکَ وفَلَلْتَ لی حَدَّهُ وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدیدِهِ وَحَشْدِهِ واَعْلَیْتَ کَعْبی عَلَیْهِ،
و در درماندگی ام را از انتقام گرفتن از ان با ستیزه جویی اش قصد من کرده دیدی و تنهایی ام را در برابر بسیاری از آنان که آزار مرا اراده نموده اند و در کمین من نشستند، مشاهده کردی و در آنچه که اندیشه ام را علیه آنان برای مقابله به مثل بکار نگرفتم پس مرا به نیرویت تأیید کردی و پشتم را با یاریت محکم نمودی و تیغ او را به نفع من کند کردی و او را پس از جمع آوری نفرات و تجهیزاتش خوار نمودی و مقام و جایگاه مرا بر او برتری دادی،
وَوَجَّهْتَ ما سَدَّدَ اِلَیَّ مِنْ مَکائِدِهِ اِلَیْهِ وَرَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَلَمْ یَشْفِ غَلیلَهُ وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَیْظِهِ وَقَدْ عَضَّ عَلَیَّ اَنامِلَهُ وَاَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ اَخْفَقَتْ سَرایاهُ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلاَّئِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهی وَکَمْ مِنْ باغٍ بَغانی بِمَکایِدِهِ وَنَصَبَ لی اَشْراکَ مَصایِدِهِ وَوَکَّلَ بی تَفَقُّدَ رِعایَتِهِ،
و آنچه را از نیرنگهایش به جانب من هدف گرفته بود به سوی خودش بازگردانی و علیه او به کار بستی ولی عطش کینه اش فرو ننشست و سوزش دل برآمده از خشمش سرد نشد در حالی که از غیضش بر من انگشت به دندان گزید و پشت کرده پا به فرار نهاد و سپاه و نفراتش تارومار شد، پس تو را سپاس ای پروردگار از توانایی ات که شکست نپذیرد و بردباری ات که شتاب نپذیرد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در برابر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده، خدایا چه بسیار متجاوزی که با نیرنگهایش به من ستم کرد و دامهای شکارگیرش را در راهم نهاد و توجه جستجوگرانه اش را بر من گماشت،
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است.
اِلهی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضی عَلَیَّ سَیفَ عَداوَتِهِ وَشَحَذَ لی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَاَرْهَفَ لی شَباحَدِّهِ وَدافَ لی قَواتِلَ سمُوُمِهِ وَسَدَّدَ اِلَیَّ صَوائِبَ سِهامِهِ وَلَمْ تَنَمْ عَنّی عَیْنُ حِراسَتِهِ وَاَضْمَرَ اَنْ یَسُومَنِی الْمَکْروْهَ وَیُجَرِّعَنی ذُعافَ مَرارَتِهِ نَظَرْتَ اِلی ضَعْفی عَنِ احتِمالِ الْفَوادِحِ،
خدایا چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی اش را به روی من کشید و لبه تیغش را بر من تیز کرد و باریک نمود دم برنده اسلحه اش را و زهرهای کشنده اش را برای من درهم آمیخت و تیرهای بی خطایش را به سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانش از من به خواب نرفت و نهانی بر آن است تا مرا در معرض امور ناخوشایند قرار دهد و به من بچشاند. زهر جگر سوزش را، خدایا به ناتوانی من نگریستی که تاب حوادث بزرگ را ندارم.
وَعَجْزی عَنِ الاِْنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنی بِمُحارَبَتِهِ وَوَحْدَتی فی کَثیرٍ مِمَّنْ ناوانی واَرْصَدَ لی فیما لَمْ اُعْمِلْ فِکْری فی الاِْ رْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَاَیَّدْتَنی بِقُوَّتِکَ وَشَدَدْتَ اَزْری بِنُصْرَتِکَ وفَلَلْتَ لی حَدَّهُ وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدیدِهِ وَحَشْدِهِ واَعْلَیْتَ کَعْبی عَلَیْهِ،
و در درماندگی ام را از انتقام گرفتن از ان با ستیزه جویی اش قصد من کرده دیدی و تنهایی ام را در برابر بسیاری از آنان که آزار مرا اراده نموده اند و در کمین من نشستند، مشاهده کردی و در آنچه که اندیشه ام را علیه آنان برای مقابله به مثل بکار نگرفتم پس مرا به نیرویت تأیید کردی و پشتم را با یاریت محکم نمودی و تیغ او را به نفع من کند کردی و او را پس از جمع آوری نفرات و تجهیزاتش خوار نمودی و مقام و جایگاه مرا بر او برتری دادی،
وَوَجَّهْتَ ما سَدَّدَ اِلَیَّ مِنْ مَکائِدِهِ اِلَیْهِ وَرَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَلَمْ یَشْفِ غَلیلَهُ وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَیْظِهِ وَقَدْ عَضَّ عَلَیَّ اَنامِلَهُ وَاَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ اَخْفَقَتْ سَرایاهُ فَلَکَ الْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ وَذی اَناةٍ لا یَعْجَلُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی لِنَعْماَّئِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلاَّئِکَ مِنَ الذّ اکِرینَ اِلهی وَکَمْ مِنْ باغٍ بَغانی بِمَکایِدِهِ وَنَصَبَ لی اَشْراکَ مَصایِدِهِ وَوَکَّلَ بی تَفَقُّدَ رِعایَتِهِ،
و آنچه را از نیرنگهایش به جانب من هدف گرفته بود به سوی خودش بازگردانی و علیه او به کار بستی ولی عطش کینه اش فرو ننشست و سوزش دل برآمده از خشمش سرد نشد در حالی که از غیضش بر من انگشت به دندان گزید و پشت کرده پا به فرار نهاد و سپاه و نفراتش تارومار شد، پس تو را سپاس ای پروردگار از توانایی ات که شکست نپذیرد و بردباری ات که شتاب نپذیرد، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا در برابر نعمتهایت از شاکران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده، خدایا چه بسیار متجاوزی که با نیرنگهایش به من ستم کرد و دامهای شکارگیرش را در راهم نهاد و توجه جستجوگرانه اش را بر من گماشت،
wikiahlb: دعای_جوشن_صغیر/متن_دعا