دشوارگنج

پیشنهاد کاربران

دشوارگُنج ؛ که سخت بگنجد. که دشوار گنجانیده شود :
از آن چو فانه بسر برخورد عدوت که هست
بهر دلی در دشوارگنج چون فانه.
رضی الدین نیشابوری.

بپرس