دشنگ

لغت نامه دهخدا

دشنگ. [ دَ ش َ ] ( اِ ) غلاف خوشه ٔخرما. || شاخی که خوشه بر آن است. ( برهان ) ( آنندراج ). || بندی که پیش آب بندند. ( برهان ). بند آب. ( آنندراج ). || رشته ابریشمین. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) شهری باشد از ملک ختای. ( برهان ). صاحب آنندراج در این مورد چنین آرد: برهان و فرهنگها خاصه جهانگیری گوید شهری بوده از ملک ختا، مستند به بیت حکیم فردوسی :
ختائی و چینی دشنگی و دهر
ز خون سیاوش ندارند بهر.
ظن غالب این است که واو عطف را در این بیت دال خوانده اند - انتهی. در حدود العالم و معجم البلدان این نام نیامده ، شایدمصحف دشتک باشد؟ ( حاشیه معین بر برهان ). رجوع به دشنگی شود.

فرهنگ فارسی

غلاف خوشه خرما .

فرهنگ عمید

= دلنگ

پیشنهاد کاربران

آنچه دل دارد نظر. . از دشنگ افتاده دار و گار و وار. .

بپرس