دشنام زدن. [ دُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) دشنام دادن. ناسزا گفتن : اگر دعات کنند از پی غرض مشنودعاش کن که زند از نصیحتت دشنام.میرخسرو ( از آنندراج ).کسی کش پیش از او گفتی نکونام زدش اندر قفا صد گونه دشنام.میرخسرو ( از آنندراج ).