دشمناگی

لغت نامه دهخدا

دشمناگی. [ دُم َ ] ( حامص مرکب ) دشمنی. عداوت. خصومت. ( ناظم الاطباء ). شقاق. خلاف. ( یادداشت مؤلف ): مَشاقة؛ خلاف و دشمناگی کردن و ضرر رسانیدن مردم را. ( از منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران