دشمن سوزی. [ دُ م َ ] ( حامص مرکب ) عمل دشمن سوز. آزار دشمن : عادت دشمن سوزی و دوست نوازی آن مهر سپهر سرافرازی... در میان عالمیان باقی و پایدار ماند. ( حبیب السیر چاپ طهران ج 3 جزو 4 ص 323 ).