دشخوار داشتن. [ دُ خوا / خا ت َ ] ( مص مرکب ) دشوار داشتن. کَراهة. کَرْه. هَرّ. هَریر. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به دشخوار شود.
مردمان زندگی را بر جانوران " دشخوار " نموده اند. =" برخی واژگان کهن بیشتر بار وبرد معنی را می رسانند. مانند دشخوار. "+ عکس و لینک