دشتستانی

/daStestAni/

لغت نامه دهخدا

دشتستانی. [ دَ ت ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به دشتستان. متعلق به دشتستان. رجوع به دشتستان شود. || ( اِ ) ( اصطلاح موسیقی ) نام آهنگی است. و رجوع به دشتی شود.

فرهنگ عمید

۱. مربوط به دشتستان.
۲. از مردم دشتستان.
۳. (اسم ) (موسیقی ) گوشه ای در آواز دشتی از ملحقات دستگاه شور که برگرفته از موسیقی مقامی دشتستان می باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

دشتستانیاز گویش های ایرانی غربی رایج در دشتستان استان بوشهر. دشتستانی با لکی و لاری و سروستانی پیوند نزدیکی دارد. در این گویش تمایز جنس دستوری وجود ندارد و امروزه در تأثیر زبان فارسی افعال مرکب به فراوانی در آن به کار می رود. صامت های این گویش همان صامت های فارسی است به علاوة w. در دشتستانی گرایش به حذف صامت پایانی وجود دارد و مواردی از حذف صامت میانی یا تبدیل آن به مصوت دیده می شود. b آغازی و میانی به ow و w تبدیل می شود، مانند owr «ابر». چند واژة دشتستانی: borm «ابرو»، barm «آبگیر بزرگ»، pang «خوشة خرما» و kol «کوتاه».

پیشنهاد کاربران

بپرس