دشتان


معنی انگلیسی:
menses, menstruation

لغت نامه دهخدا

دشتان. [ دَ ] ( ص ) حایض و زنی که خون حیض از وی آید. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ). || ( اِ ) حیض و مسمغند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

حایض، زنی که درحالت حیض وبی نمازی است، حیض
حایض و زنی که خون حیض از وی آید .

فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (ص . ) حالت زنی که دچار عادت ماهانه باشد، حایض .

فرهنگستان زبان و ادب

{menstruation} [پزشکی] خروج طبیعی و دوره ای خون و بافت های مخاطی از زهدان ناباردار متـ . قاعدگی

مترادف ها

menstruation (اسم)
طمی، قاعدگی زنان، خونریزی رحم، حیض، دشتان

فارسی به عربی

حیض

پیشنهاد کاربران

دشتان: حایض، پریود.
دشتان یک واژه ی پارسی است.
دَشتان، دَهَکَه ( دوره ) -
واژه اوستایی: دَخشتَ وَئیتی ( daxštavaitī )
فارسی میانه ساسانی ( پارسیگ، پارسیک ) : دَخشَک!
1. نشان، نماد، ویژگی، مشخصه، خاصیت
می توان به جای واژه فرانسوی "آرم" بکار رود!
...
[مشاهده متن کامل]

2. همچند، برابر، به مانند
3. جنس، نوع 4. خبر، آگهی، اخطار
5ـ شگفتی، تعجب 6ـ پیشگویی، دوراندیشی
7ـ پیدا، نمایان، آشکار، ظاهر، هویدا، واضح، صریح، بدیهی
8 ـ خویشکاری، وظیفه، تکلیف، شغل، کار، پیشه، حرفه
9ـ یاد، حافظه، خاطره
10ـ خونی که از بانوان در هر ماه می رود ( عادت ماهیانه بانوان )
( ( برپایه وندیداد: دیو جَهی یا جَهَن، همان دیوی است که اهریمن بر شرمگاه آن بوسه زد و دَشتان از آنجا پدید آمد! ) )
می توان به جای واژه فرانسوی "پِریود" بکار رود!

بپرس