دشت پیما. [ دَ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب مرخم ) دشت پیمای. دشت پیماینده. صحرانورد. بیابان نورد. دشت سیر. دشت نورد : یکی دشت پیمای برنده راغ بدیدار و رفتار زاغ و نه زاغ.اسدی.به وادی دل من هیچ گوشه پیدا نیست به غیر آهوی چشم تو دشت پیمایی.اثر ( از آنندراج ).